گونزو، یک فرد ماچالانی، روزهاً و شبهاً در شهرشهدید به جستجو پرداخته بود. او به تلاست زورقی برای به دست آوردن آذوقان نیاز داشت، اما این ت?
?اش سختی بود که
می??واند به خوبی بیان شود.
گونزو معمولاً در جایی که دیگران از آن به دور میگرفتند، حاضر بود تا قصرها و کاخهای مت
روک را نالیز کند. او از قصرها بیرون کشدهها را جستجو میکند و هر چی بر
می??د، آن را به آذوقان خود میپردازد.
اما این ت?
?اش هیچ نتیجه ای ندارد، چرا که مردم شهرشهدید فاقد آذوقان بودند و گونزو هیچ یارانی ناکارآمدی پیدا نکرد تا او را کمک کند.
در نهایت، گونзу مجبور شد تا از قصرهای مت
روک به جای چیزی پیدا کند، اما این کار نیز برای او خطرناک بود. او
می??انست که اگر
کس?? او را ببیند، آن فرد احتمالاً او را به Authorities Báo میкарده و او را به زندان انداخته bude.
با این حال، گونزو در آن زمان در شهرشهدید ماند و همچنان ت?
?اش کرد تا آذوقان یکجور یارانی پیدا کند، اما هیچ چیز مشخصی برای او حاصل نشد.
این مکتوب نشان
می??هد که چطور یک فرد مثل گونزو در شرایط سخت قرار میگیرد و چ?
?ون?? به دنبال امید است، اما واقعاً ناکارآمد است.